داستان فیلم 10 سال پس از گم شدن دکستر مورگان در چشم طوفان لورا اتفاق می افتد. او اکنون با نامی جعلی در شمال نیویورک، دور از خانه اصلی خود در میامی زندگی می کند.

داستانی از شهر گاتهام دوران ویکتوریایی که بتمن نبرد خود را بر علیه پلیدی ها آغاز می کند, او به جستجو و شکار یکی از شخصیت‌های شرور شهر خود یعنی جک ریپر می‌پردازد.

و پلیس که یکی از آنها مردی مسن و ماهر است و دیگری همکار جوانش که زود از کوره در می‌رود، وقتی که داشتند برای اشخاصی قلدری می‌کردند فیلمشان سوژه‌ی رسانه‌ها می‌شود و شغلشان به حالت تعلیق در می‌آید. اما بعد از مدتی وقتی پولشان ته کشیده و هیچ راه دیگری ندارند، تصمیم می‌گیرند به دنیای زیرزمینی خلافکاران نفوذ کرده تا حقشان را پس بگیرند و…

داستان این سریال درباره قاتلی خونسرد و حرفه ای به نام دکستر میباشد که هم در اداره پلیس مشغول به کار است و هم در زمان مقتضی به قتل های زنجیره ای خود میپردازد. دکستر دارای ظاهری بسیار آرام و دوست داشتنی است، به گونه ای که همه همکارانش او را بسیار دوست میدارند ولی این ظاهر دوست داشتنی پوششی برای پنهان کردن آن چیزی است که سال ها در نهاد او وجود داشته و آن چیزی نیست جز اشتیاق به کشتن، ولی نه کشتن هر کس، بلکه کشتن کسانی که سزاوار مردن هستند…

دختری به نام جیل پاریش یک سال پیش توسط قاتل سریالی ربوده شده بود ولی بعد مدتی موفق شد فرار کند. اکنون که یک سال از ربوده شدن جیل میگذرد خواهر او مالی یک شب ناپدید میشود و جیل فکر میکند که کار آن قاتل سریالی است و برای اثبات این موضوع دست به کار های خطرناکی میزند..

یک خبرنگار تلویزیونی و فیلمبردارش پس از شیوع یک ویروس مرموز که انسان ها را به قاتلان تشنه به خون تبدیل می کند، در داخل ساختمانی که توسط CDC قرنطینه شده است، گیر افتاده اند.

بدون محدودیت. داستان سریال که راویِ ماجراهایی پس از داستان فیلم می باشد ، حول شخصیتی به نام برایان فینچ هست که به دلیل استفاده از دارویی خاص اما بسیار پردردسر ، تمام چیزهایی که تاکنون خوانده ، نوشته و یا تجربه کرده است را به یاد می آورد. ولی این رویداد ، باعث بروز مجموعه حوادثی می شود که در ادامه باعث همکاری وی با پلیسی به نام ربکا هریس برای حل پرونده های بسیار پیچیده ای می گردد. اما این همه ی ماجرا نیست و افراد دیگری نیز به دلایل متفاوت در صدد استفاده از نیروهای حاصل از این دارو می باشند و…

دو مامور سیاهپوست اداره اف.بی.آی به نامهای کوین کاپلند و مارکوس کاپلند ماموریت دارند از دو خواهر مشهور و ثروتمند به نامهای بریتانی و تیفاتی ویلسون محافظت کنند، زیرا عده ای قصد ربودن آنها را دارند.

سیاتل واشینگتن، نوامبر سال ۱۹۹۹. تظاهرات مسالمت آمیز علیه برپایی کنفرانس تجارت جهانی توسط وزرای اقتصاد و دارایی کشورهای مختلف، به خشونت کشیده می شود.

در جریان حمله ی قبیله ی نینجای، هانزو هاساشی ، خانواده و قبیله اش از بین می روند , اما به او فرصتی مجدد داده می شود ، تا با شرکت در یک مسابقه ی مبارزه میان جهان های مختلف جان کسانی را که دوست دارد نجات دهد.

قهرمانان زمین برای پایان دادن به همه مسابقات باید در دنیای خارج از زمین سفر کنند و برای بقای میهن خود، که توسط نیروهای جنگ سالار شائو کان مورد حمله قرار گرفته است، در این مسابقات بجنگند.

«ارین برونر» یک وکیل زن مامور دفاع از کشیش «مور» می شود که متهم است در مرگ دختری جوان به نام «امیلی رز» دست داشته است. امیلی رز بعد از انجام مراسم جن گیری توسط پدر مور مرده و اکنون دادستان قصد دارد تا پدر مور را به عنوان مسبب مرگ وی محکوم نماید. ارین در زندان به ملاقات کشیش می رود. پدر مور ابتدا از پذیرفتن وکیل خودداری می کند. دلیل این کار بی اعتقاد بودن ارین به مذهب و خدا و شیطان است. اما ارین موفق می شود اعتماد او را جلب کند. پدر مور به او می گوید که امیلی رز توسط شش روح شیطانی تسخیر شده بود و او بعد از اقدامات ناموفق پزشکی سعی کرده تا روح و جسم او را با خارج کردن آن ارواح خبیث نجات دهد...

مردی، پس از انکه به همسرش تجاوز میشود او در جستجوی کمک برای انتقام در یک گروه سرویس دهی پارتیزان نام نویسی میکند، اما طولی نمی کشد که می فهمد آن ها در قبال خدماتشان از او چیزی می خواهند که...

داستان یک بوکسور بازنشسته که به عنوان یک پیک مواد مخدر کار می کند ولی طولی نمی کشد که سر از زندان در می آورد، جایی که دشمنان او را مجبور به استفاده از خشونت می کنند.