خدا با ایوان باکستر نماینده کنگره تماس می گیرد و به او می گوید که برای آماده شدن برای یک سیل بزرگ یک کشتی بسازد.

یک متخصص امنیتی مجبور می شود به قصد پرداخت باج خانواده اش، بانکی را که از آن محافظت می کند سرقت کند.

مردی به نام جرج خانه ای در آمیتی‌ویل نیویورک را به مبلغ پائینی خریداری کرده و به همراه خانواده اش به آنجا نقل مکان می کند. اما آنها پس از مدتی درمی یابند که این خانه دارای گذشته ی ترسناک و مخوفی می باشد که…

در آغاز سال نو پس از آن که موجی سهمگین به کشتی لوکس پوزیدون اصابت و آن را واژگون می کند، ناخدای کشتی به سرنشینانی که جان سالم به در برده اند اطلاع می دهد که سالن رقص کشتی حالت یک حباب هوا را دارد و آن ها می توانند تا موقع رسیدن کمک، در آن جا پناه بگیرند.

زن و شوهری که به تازگی نوزاد خود را از دست داده اند، دختر 9 ساله ای را به فرزندی می پذیرند, اما دختر آنقدرها هم که به نظر میرسد معصوم و بی گناه نیست.

یک پلیس مذاکره کننده ناموفق که به یک شهر کوچک انتقال یافته, باید جان یک خانواده به گروگان گرفته شده را نجات دهد، که در وضعیت بسیار خطرناک تری قرار می گیرد.