داستان این فیلم درباره سه همکار با اتومبیل در حال ماموریت هستند که تصمیم میگیرند به خودپرداز مراجعه کرده و مقداری پول بردارند. اما طولی نمی کشد که در میابند در دام یک قاتل ناشناس افتاده اند...

هنگامی که یک نوجوان مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، برادر و دوستانش قلدر را برای انتقام به جنگل می کشانند.

یک فروشنده مواد مخدر، یکی از مشتریان خود را به مردی که آزمایشگاه متابولیک را اداره می کند، یک «عجیب سرعت» معرفی می کند. یک ماجراجویی دیوانه وار سه روزه رخ می دهد.

سه کودک یک محافظ کم‌هزینه استخدام می‌کنند تا از آنها در برابر قلدرهای زمین بازی محافظت کند.

سوفی و اکیپ صمیمی دوستانش در جریان یافتن این موضوع هستند که چه کسانی هستند، از زندگی چه می خواهند و چگونه در عصر برنامه های دوستیابی و گزینه های بی حد و حصر عشق واقعی خودشان را پیدا کنند.

هنگامی که سربازان کره شمالی به خاک ایالات متحده حمله می کنند و شهر اسپوکین، واشینگتن را تصرف می کنند، یک کهنه سرباز تازه بازگشته از جنگ عراق (کریس همسورث) و گروهی از نوجوانان (جاش پک، جاش هاچرسون) به جنگل می گریزند و گروه آزادی را تشکیل می دهند. مبارزان این جوانان که خود را ولورینز می‌نامند، حملات چریکی را علیه مهاجمان آغاز می‌کنند - اما اینکه تا چه زمانی می‌توانند مبارزه را در مواجهه با تعداد و قدرت آتش برتر دشمن ادامه دهند، مورد سوال است.

منفرد، سید و دیگو در می یابند که عصر یخبندان رو به اتمام است، و با دیگران برای رفتن به زمین‌های بلندتر، همراه می شوند. در طول این سفر آن‌ها می فهمند که منفرد تنها ماموت پشمالو باقیمانده در دنیا نیست.

سید که سرپرستی سه تخم دایناسور را بر عهده گرفته، تصادفا از دنیای گمشده زیرزمینی دایناسور ها سر در می آورد و گرفتار مادر واقعی تخم‌ها میشود. از این رو دوستانش تصمیم میگرند او را نجات دهند.

یک ستاره ی راک سالخورده وقتی نامه ای که جان لنون چهل سال پیش برای او نوشته بود را پیدا میکند تصمیم میگیرد زندگی اش را کاملا تغییر دهد.

وقتی که سید کیسه ی شادی کریسمس دوستش را خراب می کند و تمامی لیست آرزوهای بابانوئل را به هم می ریزد ، سعی می کند تا همه چیز را دوباره درست کند و به حالت اولیه باز گرداند. در این بازه، ماجراهای جالبی برای سید پیش می آید...