داستان یک قاتل به نام رادنی آلکالا که در بحبوحه قتل به طور اتفاقی در برنامه بازی تلویزیونی محبوب "بازی دوستیابی" شرکت کرد.

داستان مورخی که برای ایجاد یک نمایش در هتل پلازا استخدام می شود و در این راستا او با یک دکورساز زیباروی کریسمس هماهنگ می شود تا سنت ها را احیا کند.

تصادف یک خودرو فراری با ساختمان اداره امنیت عمومی راننده به نام ایزومی یاساکا، مشاور روانشناسی در پناهگاه، مرکز انزوا جنایی پنهان در استان آئوموری شناخته می شود.

در راه رسیدن به شغلی جدید به عنوان معلم، لورن در محلی به نام گراندون فالز توقف می کند، جایی که او در هفته های قبل از کریسمس با تراویس مجرد، فرزندخوانده او و بسیاری دیگر از مردم محلی ملاقات می کند و با او دوست می شود.