یک زن جوان تمام تلاش خود را می کند تا پدر و مادرش را در خصوص مراسم عروسی خود راضی کند.

یک زن آزاده در 50 سالگی به دنبال عشق در کلوپ های رقص لس آنجلس است.

دو دوست و همکار تجاری به سمتی هدایت می شوند که نگهداری دو دوقلوی هفت ساله را بر عهده می گیرند. این اتفاق زندگی آنها را دگرگون می کند..

«ماریون کرین» (هیچ)، منشی یک آژانس معاملاتی، از محل کار خود چهارصد هزار دلار می دزدد و به امید یک زندگی رؤیایی با محبوبش «سام لومیس» (مورتنسن)، به سمت کالیفرنیا می گریزد. اما در راه، اسر توفانی سخت می شود و در متلی اقامت می کند که صاحب آن، «نورمن بیتس» (وون) است...

پدری قول می‌دهد که برای کریسمس یک اکشن مرد توربو به پسرش بدهد. با این حال، هر فروشگاهی فروخته شده است، و او باید در سراسر شهر سفر کند و برای یافتن یکی از آنها با بقیه رقابت کند.

دو سال پس از فارغ التحصیلی از کالج اوبرلین، نویسنده مشتاق هانا هوروث وقتی والدینش اعلام کردند که دیگر از زندگی او در بروکلین، نیویورک حمایت مالی نمی کنند، شوکه می شود. هانا که به حال خود رها شده است، دهه بیست خود را «یک اشتباه در یک زمان» مرور می کند. آلیسون ویلیامز، جمیما کرک، زوسیا مامت، آدام درایور، الکس کارپوفسکی و اندرو رانلز در حلقه دوستان هانا نقش آفرینی می کنند.

«مگی» (رابرتس) که بارها تا مرز ازدواج پیش رفته، «عروس فراری» لقب گرفته است. یک خبرنگار (گیر) که مأمور شده تا سرگذشت «مگی» را بنویسد، در پی یافتن او به شهر محل اقامت «مگی» در مریلند می رود. «مگی» هر چه بیش تر با این خبرنگار سمج مراوداتش را ادامه می دهد، نظرش در مورد نامزد تازه اش (ملونی) بیش تر عوض می شود...

«جرج» نوجوانی تنها است که دوران دبیرستان را بدون کشیدن زحمت زیادی پشت سر گذاشته و در سال آخر دبیرستان به سر می برد. او با دختری پیچیده بنام «سالی» آشنا می شود و ...

جین ( مریل استریپ) مادر سه فرزند بالغ ، و صاحب یک رستوران و نانوایی است و نزدیک به یک دهه است که از شوهرسابق خود جیک ( بالدوین) جدا شده است. او به تازگی با مرد معماری بنام آدام ( استیو مارتین ) رابطه عاطفی ایجاد کرده ، پس از ملاقات شوهر سابقش احساس می کند هنوز به او علاقه مند است و همین مسئله او را دچار سردرگمی می کند...

«سام بالدوین» (هنکس) پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» (مالینجر) تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» (رایان) یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود ...