مدی کارمند هتل است که شغل دومش پاسخگویی به تماس های اطلاعاتی یکی از نشریات است. بیشتر شب ها تماس ها سرکاری یا بی اهمیت هستند اما یک شب یک نفر با او تماس می گیرد و درباره سرقت جواهرات هشدار می دهد و پای او را به یک پرونده قتل باز می کند.

"نیک لارسن" پس از یک تصادف رانندگی قابلیت سفر در زمان را پیدا می کند.او تلاش می کنند اشتباهات گذشته را جبران کند و...

در حالی که زندگی‌اش رو به فروپاشی است، مادری مجرد به نام کرستین عتیقه‌ای باستانی و جادویی را پیدا می‌کند که او را به خوشبتی هدایت می‌کند.

نمایشی با اجرای " مارک ژان : جوآن و نانسی سیلور: در ماه مه 2 سال 2015. هانا نانوا پس از پیدا کردن دوست و راننده اش، به او در پشت فروشگاه به قصد کشتن شلیک می کند.