زندگی زوجی جوان و غمگین پس از علاقه مند شدن پسر به موج سواری رنگ دیگری به خود می گیرد.

"آکیرا" دوازده ساله پس از اینکه مادرش آپارتمان کوچکشان در توکیو را ترک می کند, مجبور می شود از خواهر و برادر کوچکتر خود مراقبت کند...

هیدئو (ایتسوجی ایتائو) مردی میانسال است که دوستان زیادی ندارد اما او با همراه خود نوزومی (بائی دو نا) که هر شب برای شام و بعد از آن در رختخواب با او ست تنهایی را از خود دور می کند. اما نوزومی در واقع یک عروسک عاشقانه بادی است که نمی تواند خودش صحبت کند یا به تنهایی حرکت کند. تا یک روز صبح وقتی بیدار می شود متوجه می شود قلب، جسم و روح یک انسان را دارد. نوزومی با دنیای خارج از آپارتمان آشنا نیست او به طور آزمایشی یاد می‌گیرد که...

آنا دختر تنهایی است که از خانواده خودش دور شده و به نورفولک فرستاده شده تا با خانواده پیر خانم و آقای پگ زندگی کند. او هیچ دوستی ندارد. یک روز بر روی تپه های شنی دختری بنام مارنی را ملاقات می کند، کسی که ظاهرش با باطنش تفاوت دارد و...

فیلمی درام درباره فرزندانی که در یک روز تابستانی به دیدار پدر و مادر پیرشان می روند. پدر و مادر آنها چندین دهه است که در خانه خانوادگیشان زندگی می کنند.

یک یاکوزای ژاپنی به آمریکا تبعید می شود. "تاکشی" در لس آنجلس جائی که برادر کوچکش زندگی می کند ساکن می شود. او متوجه می شود با اینکه در کشور دیگری ساکن است اما قوانین مانند قبل است و آن دو تلاش می کنند کنترل تجارت مواد مخدر را به دست بگیرند...

یکی از افراد یاکوزا که فردی سادیستی-مازوخیستی بنام «کاکیهارا» است، به دنبال رئیس گم شده اش می گردد، که در این بین به قاتلی روانی بنام «ایچی» بر می خورد...