"ماویس" نوه نیمه انسان نیمه هیولای دراکولا تصمیم دارد هتل را ترک کند, حال دراکولا و دوستانش سعی میکنند که هیولای درون او را بیابند و مانع رفتن او شوند.

در این قسمت اختراع جدید ون هلسینگ اشتباه پیش می‌رود و جانی به هیولا و دراکولا و دوستانش به انسان تبدیل می‌شوند، آنها در طول فیلم به ماجراجویی برای پیدا کردن درمانی می‌روند که به زندگی قبلی‌شان برگردند.

یک شعبده باز کهنه کار وگاس پس از کناره گیری شریک قدیمی اش تلاش می کند تا حرفه خود را احیا کند، او از کار کازینویی خود اخراج می شود و یک جادوگر خیابانی جدید و پرخاشگر. رعدش را می دزدد

Snake Plissken بار دیگر توسط دولت ایالات متحده فراخوانده شده است تا یک دستگاه بالقوه روز قیامت را از لس آنجلس، که اکنون یک جزیره خودمختار است که افراد نامطلوب در آن اخراج می شوند، بازیابی کند.

هوبی دوبوا علیرغم ارادتش به زادگاهش سالم (و جشن هالووین آن)، چهره ای تمسخر آمیز برای کودکان و بزرگسالان است. اما امسال، چیزی در شب اتفاق می افتد، و این وظیفه هوبی است که هالووین را نجات دهد.

یک نوزاد کت و شلوار پوشیده و کیف‌دار با برادر 7 ساله‌اش جفت می‌شود تا از توطئه شرم‌آور مدیرعامل شرکت توله‌سگ جلوگیری کنند.

«اینید» (برچ) و «ربکا» (یوهانسن) دو دوست صمیمی اند که تازه دبیرستان را تمام کرده اند و حالا باید تصمیم بگیرند که می خواهند با زندگی شان چه کار کنند...

داستان کمدی در دفاتر Heaven Inc. وقتی خدا قصد دارد زمین را نابود کند، دو فرشته سطح پایین باید رئیس خود را متقاعد کنند که بشریت را نجات دهد. آنها با او شرط می بندند که می توانند غیرممکن ترین معجزه خود را انجام دهند: کمک به دو انسان که عاشق شوند.

مارکوس و امیلی قصد سفر به یک استراحتگاه در دریای کارائیب را دارند، آنها تصمیم می گیرند که صمیمی ترین دوستان خود، ران و کیلا را دعوت کنند،تا در این سفر با یکدیگر همراه باشند. اما وقتی پدر زندانی کیلا از سن کوئنتین آزاد می شود و به سراغ آنها می آید، به یکباره همه چیز از کنترل خارج شده و ...

یک مرد سهام کنترل کننده یک شرکت رسانه ای را به ارث می برد و شروع به تجارت به روش خود می کند.

داستان فیلم شور جوانی داستان پسر نوجوانی است بنام نیک (مایکل سرا) که پدر و مادرش جدا شده اند و او به همراه مادرش و دوست پسر او به یک کانکس در یک پارک برای زندگی نقل مکان می کنند، او از این شرایط زیاد راضی نیست ، اما با دیدن دختر زیبای همسایه شان در یک نگاه عاشق می شود و با شور و اشتیاق نوجوانیش گمان می کند راهی برای پایان تجرد و غلبه بر تنهایی های خود یافته است. همه انقلابها نیاز به یک رهبر دارند ، این جمله تبلیقاتی این فیلم است

یک ستون نویس روزنامه در شهر بزرگ پس از خراب کردن عروسی خواهرش و تصادف با یک لیموزین دزدیده شده، مجبور می شود وارد یک مرکز بازپروری مواد مخدر و الکل شود.

دیجی والتر یک پسر ۱۲ ساله است که همیشه از پنجره ی اتاقش خانه ی آقای نبرکرکر را دید می زند آقای نبرکرکر همسایه ی مرموزی است و هر چیز که در حیاط خانه اش بیافتد مصادره می کند پدر و مادر دیجی برای تعطیلات آخر هفته به خارج از شهر می روند و دیجی را به پرستار بچه الیزابت می سپارد ولی دیجی همراه با دوستانش شبانه برای کشف راز خانه ی هیولا از خانه بیرون می آیند...

داستان مردم شهری به اسم کانترویل که متوجه میشوند توسط گروهی از زامبی ها محاصره شده اند.

کلمنس پس از انصراف از دانشگاه با یک بیماری روانی تازه تشخیص داده شده به خانه برمی گردد.