آلمان غربی

در دوران جنگ های داخلی امریکا، سه مرد در پی یافتن جعبه ای هستند که حاوی دویست هزار دلار پول مسروقه است: «استنزا» (وان کلیف)، «جو» (ایست وود) و «توکو» (والاک).

«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. «تراویس» می خواهد به دنبال همسرش، «جین» (کینسکی)، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...

در سال ۱۳۲۷ میلادی، یک راهب بنام «ویلیام» در حال تحقیق بر روی چندین مرگ مرموز در یک صومعه ی دور افتاده است...

سه مرد هم بند در زندان لویزیانا بخاطر جرمی که مرتکب نشده اند در زندان بسر می برند و تصمیم به فرار دارند...

در شهری که پر شده است از طمع، غرور و کینه جویی، یک هفت تیرکش سرگردان دو خانواده رقیب را علیه هم می شوراند.

این مجموعه شامل ۱۰ قسمت یک ساعته ملهم از ده فرمان موسی است. هر قسمت از مجموعه موقعیت شخصیت‌هایی در لهستان امروزی را در مواجهه با یک یا چند موضوع اخلاقی یا معنوی مورد کاوش قرار می‌دهد و به بازتاب آن فرامین موسی در زندگی روزمره می‌پردازد.

نورمبرگ، سال 1828. پسر شانزده ساله ای که به نظر عقب مانده می آید، در حالی که یک کتاب دعا و یک نامه در دستش دارد، در وسط میدان شهر پدیدار می شود. در نامه که بدون امضاست نوشته شده که این پسر را دهقانی بزرگ کرده که دیگر توانایی نگه داری او را ندارد و خواسته او را «سواری شجاع» مثل پدرش بار آورند...

«ویلی» (لوری) همراه دوستش، «ادی» (ادسن)، در نیویورک زندگی بی هدفی را می گذارند و به همین دلیل از ورود مسافر ناخوانده، «اوا» (بالینت)، دختر عموی مجارستانی خود به خانه اش راضی نیست. پس از ده روز «اوا» نزد عمه اش، «لوتی» (استارک) در کیلولند می رود. «ویلی» و «ادی» سراغ «اوا» می روند...

در برلین اواخر دهه 1920، "فرانتس بیبرکوف" از زندان آزاد شده و به خود قول می دهد راه درستی پیش گیرد، اما به سرعت در دنیای زیر زمینی تبهکاران گرفته می شوند...

یک فرشته که از زیر نظر گرفتن فعالیت انسان ها خسته شده، آرزو دارد به انسان تبدیل شود تا بتواند لذت های روزمره زندگی انسان ها و همینطور طعم فانی بودن را بچشد...

یک قاتل سریالی تعدادی مرد را به طرز وحشیانه ای به قتل رسانده و بدن آنها را قطعه قطعه می کند."استیو برنز" افسر جوان پلیس به طور مخفی و به عنوان طعمه به خیابانها فرستاده می شود تا قاتل را به دام بیاندازند...

این فیلم بازسازی فیلمی به همین نام محصول سال 1946 است که ماجرای رابطه پنهانی یک بی خانمان و همسر یک کافه دار را روایت میکند.این ماجرا سلسله اتفاقاتی را آغاز می کند که منتهی به قتل می شوند...

روزى « یوزف ك » ( پركینز )، كارمند بانك، را بازرس پلیس ( فوا ) و دو دستیارش ( كرنز و هان ) دستگیر مى‏كنند. او مرتكب جرمى نشده و از اتهامش نیز اطلاعى ندارد...

قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آگیره» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد...

فیلم برداشتی از نه داستان مختلف کتابی به همین نام است."پازولینی" با استفاده از روشهای قدیمی خود کلیسا را هجو می کند و...

داستان فیلم در مورد رابطه عاشقانه ای است که بین یک زن آلمانی شصت ساله و مردی مراکشی سی و پنج ساله شکل می گیرد و تمام اطرافیان آن ها را تحت تاثیر قرار می دهد...

فیلم داستان زنی آلمانی را روایت می کند که در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم با یک سرباز ازدواج می کند.همچنین فیلم زندگی سخت مردم پس از جنگ جهانی دوم را به تصویر می کشد...

یک زوج به خیال دور بودن جفت خود با عاشقی که در خفا برای خود سالیان سال داشته اند در خانه ی ویلایی شان قرار میگذارند، اما فکرش را هم نمیکردند که معشوقه های یکدیگر را آنجا ملاقات کنند و...