فنلاند

در کمپ اسیران در سال 1918، گروهی از بازیکنان فنلاندی محکوم به مرگ می‌شوند. زمانی که یکی از افسران آلمانی عالی رتبه وارد کمپ می‌شود، رئیس کمپ دست به برنامه‌ای وحشیانه می‌زند.

یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به شهر داگویل پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به این شرط که او بتواند در طی دو هفته همدردی آنها را جلب کند. گریس در میابد که پشتیبانی اهالی دهکده از او، بهایی دارد که باید بپردازد...

در شب کریسمس بابانوئل حفره ای باستانی را کشف می کند. کمی بعد بچه ها شروع به مفقود شدن می کنند. بنابراین یک پدر و پسر تصمیم میگیرند با کمک چند شکارچی بابانوئل را به شرکت اسپاسنر آن حفره تحویل دهند ...

داستان اورورا, دختری که از دست عشقش فرار کرده و به پسری اصالتا ایرانی بنام دارین که او نیز از دست افرادی در حال فرار است، برمیخورد. حال آنها بهم نیاز دارند تا از دست این فرارها خلاص شوند.

فیلم درباره گروهی از سربازان تازه کار شوروی است که در جنگ خونین افغانستان گیر افتاده اند، جنگی که توسط سیاستمداران آغاز شد...

روایت خانواده ای بازمانده از یک نسل کُشی بزرگ در کشور اندونزی که با عاملین مرگ یکی از برادرانشان رو به رو می شوند.

یک مرد نژادپرست نئونازی، عاشق زنی می‌شود که پسری سیاه پوست دارد و اینگونه درگیر احساساتی متناقض میشود...

یک شمشیر باز استونیایی در حال فرار از دست پلیس مخفی روسیه، مجبور می شود به وطن خود بازگردد. او به محض اینکه به وطنش می آید در یک مدرسه محلی بعنوان دبیر تربیت بدنی مشغول به کار می شود. اما همچنان گذشته اش بر روی زندگی فعلی اش تاثیرگذار است و...

داستان زندگی بوکسرِ معروف فنلاندی “اولی ماکی” که در سال ۱۹۶۲ مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

یک نجیب زاده قرن نوزدهمی فرانسوی از طریق موزه ای در روسیه به 200 سال گذشته سفر می کند و با شخصیتهای تاریخی این زمان برخورد می کند...

پس از یورش آلمان نازی به لهستان در سپتامبر سال 1939، روسیه در ماه نوامبر همان سال به فنلاند حمله کرد. مردم فنلاند خانه های خود را ترک کردند تا به جنگ بروند. فیلم بر روی دو برادر کشاورز تمرکز دارد ...

مارکوس، هنگامی که همسرش را در سانحه ی دلخراش قطار از دست می دهد مجبور است به خانه دختر نوجوان خود، ماتیلد برود. این یک تصادف به نظر می رسید تا اینکه یک ریاضی دان که هم سفر او در قطار بود به همراه دو همکارش حاضر می شوند.

یوها همسرش را در حادثه ای از دست داده است. اکنون با گذشت سال ها او هنوز هم احساس تهی بودن کرده و توانایی برقراری ارتباط با افراد را ندارد. ملاقات با مونا، یک زن چیره گرا، همه چیز را عوض می کند.

«ماریان» سی سال بعد از طلاق گرفتن از شوهرش، تصمیم می گیرد به خانه تابستانی شوهر سابقش برود و او را ملاقات کند...

مردی (پلتولا) با قطار وارد هلسینکی می شود. اراذل و اوباش در آن جا به شدت کتکش می زنند و هر چه دارد می دزدند. او را به بیمارستان می برند و در آن جا او را مرده اعلام می کنند. کمی بعد مرد به خود می آید و به راه می افتد، اما تمامی خاطرات گذشته از ذهن او پاک شده اند...

در شهر دورافتاده ای در ایسلند، پلیس در کشف یک جرم است و همزمان یک طوفان شدید نیز بر روی شهر سایه افکنده است . . .

فیلم برداشتی از رمان داستایوفسکی بوده و در هلسینکی اتفاق می افتد.یک کارگر کشتارگاه مردی را به قتل رسانده و مجبور می شود با عواقب این کارش زندگی کند

روایت یک عکاس دانمارکی به نام دنیل ری که در سال 2013 در سوریه به دست داعش دستگیر شده بود و به مدت 398 روز گروگان گرفته شده بود.