مجارستان

در آغاز جنگ جهانی دوم ,در بریتانیای مستأصل ودرمانده، چرچیل ماموریت ویژه ی برعهده سازمان جاسوسی انگلستان قرار میدهد. استخدام و آموزش زنان جاسوس که ماموریت دلهره آور آنها ایجاد کارشکنی و افزایش مقاومت نیروها می‌باشد.

داستان فیلم در بوداپست دهه ی سی اتفاق می افتد. لزلو که صاحب یک رستوران است، آندریاس را استخدام می کند تا در رستورانش پیانو بنوازد. بعد از مدتی آندریاس عاشق پیشخدمت زیبای آن رستوران – ایلونا – می شود؛ ایلونایی که الهام بخش آندریاس، برای ساخت تنها قطعه ی موسیقی اش می شود.

یک زن عزادار، بعد از فوت بچه اش سیاحتی احساسی تجربه می کند...

سه دوست در 1944 در یک کافه به گفت و گو مشغولند که یک غریبه به آن ها می پیوندد. یکی از سه دوست سوالی می پرسد که زندگی همگی شان را تحت تاثیر قرار می دهد.

خانمی از پنجره آپارتمانی به بیرون پرت می شود، در هنگام سقوط وی داستان زندگی هر هفت طبقه را می بیند و اینکه چگونه زندگی در آنها جریان دارد.

قاتلی سریالی در شوروی تعدادی نوجوان را به قتل می رساند. پلیس در پی کشف راز این پرونده دست به کار شده؛ دولت مردان کمونیستی موانعی در پیگیری آن ایجاد می نمایند. در نهایت قاتل که کمونیستی خوش نام است؛ دستگیر شده اما با مداخله این عوامل آزاد می گردد....

یک تاجر فاسد در تلاش است تا مشکلات قانونی، خانوادگی و مالی اش را پشت سر بگذارد.

"لیلی" سیزده ساله برای محافظت از سگ خود "هیگان" تلاش می کند. اما وقتی در نهایت پدرش سگ را در خیابان آزاد می کند، او به شدت ناراحت می شود. او که هنوز باور دارد عشق می تواند به هر مشکلی چیره شود، تلاش می کند سگش را پیدا کند.

داستان در منطقه ای از مجارستان اتفاق می افتد.در شهری که با جنگل احاطه شده .هوا به شدت سرد است.حتی این هوای سرد هم نمی تواند مانع مردم برای رفتن به چادر و تماشای برنامه سیرک شود.

در دهکده ای کوچک و ویران در دهه 90 مجارستان زندگی به حالت تعطیل در آمده است.باران پائیزی آغاز شده است.روستائیان انتظار دریافت پول زیادی را داشته و پس از آن تصمیم به ترک روستا دارند.آنها می شوند که "ایریمیاس" کسی که تصور می کردند مرده در حال بازگشت است.آنها تصور می کنند او تمام پولهای آنها را خواهد گرفت و...

در بین سال‌های 1993 تا 1999، فردی از 29 مرکز مالی در بوداپست سرقت کرده است. بانک‌ها، دفاتر پستی و حتی آژانس‌های مسافرتی قربانی اعمال مجرمانه و دیوانه‌وار او بوده‌اند. پلیس هیچ سرنخ و امیدی برای پیدا کردن او در طول این شش سال نداشته است. تنها نشانی که از او در صحنه‌های جرم باقی می‌ماند، بویی خاص و متمایز است که همین امر باعث شده تا در رسانه‌ها به او لقب "راهزن مست" داده شود.

یک شب "مالوین" سوزنبان ایستگاهی نزدیک بندر شاهد اتفاق وحشتناکی می شود.او شاهد عبور آخرین قایق از اتاق خود که می تواند تمام بندر را ببیند است.ناگهان متوجه می شود که مردی قد بلند بندر را ترک می کند و...

فیلم داستان سه نسل مختل از انسانها را روایت می کند و...

داستان فیلم در مورد فردی بدنام به نام “راهب دیوانه” میباشد که ...

یک فیلم نوآر مدرن که چهره واقعی 'جامعه در حال تغییر' صربستان (اروپای شرقی) را به تصویر می کشد. داستانی که ممکن است برای همگان اتفاق بیفتد ...

گرالت ریویا، شکارچی هیولا، تلاش می‌کند تا جایگاهش را در دنیایی که مردم پست شده‌اند پیدا کند...

ناتاشا رومانوف یا همان بیوه ی سیاه با بخش های تاریک گذشته ی خود مواجه می شود. توطئه ای خطرناک به پا شده است که به گذشته ی او مربوط است.