هندوستان

داستان مرد جوانی که پس از ناپدید شدن پدرش به کشمیر باز می‌گردد و به سراغ عمویش می رود، کسی که در ناپدید شدن پدرش دست داشته است.

جریان فیلم در سال 1948 میگذرد و داستان کسب اولین مدال هندوستان در المپیک پس از استقلال از انگلیس را روایت میکند.

وقتی که قانون منع قاچاق الکل در سخت ترین دوران خود است و مواد مخدر نیز در "گجرات" ممنوع می باشد، یک فرد بظاهر معمولی و باهوش تصمیم می گیرد که از خود شخصیتی بسازد تا …

در زمانی که جنگ داخلی آمریکا با خشونت هر چه تمام تر ادامه دارد، رئیس جمهور امریکا با مسائلی چون ادامه کشتار در میدان های نبرد و درگیری با تعداد زیادی از اعضای کابینه بر سر مسئله منع برده داری و آزاد سازی برده ها دست به پریبان است.

داستان فردی به نام "جای" که در خانواده‌ای معمولی زندگی می‌کند و رویکردی آسان و خوش بینانه ای نسبت به دنیا در پیش دارد.

داستان سه کوهنورد حرفه ایی که در تلاش اند تا راه خود را از میان موانع و ترس از شکست برای برای صعود به کوه بیابند.

فیلم سرگذشت پسرجوانی به نام «آلبرت» را در زمان وقوع جنگ جهانی اول روایت می کند که اسب مورد علاقه اش را به ارتش کشورش، انگلستان فروخته و خودش هم برای رویارویی با دشمن به ارتش پیوسته است. با شدت گرفتن جنگ در اروپا آلبرت برای جنگ اعزام می شود...

داستان زن جوانی که درست پیش از عروسی‌اش توسط یک آدم ربا به قصد اخاذی ربوده می‌شود. اما پس از مدت کمی موفق می‌شود با آدم‌ ربای خود یک پیوند قوی برقرار کند.

داستانی افسانه‌ای در رابطه با خدایانی که تمام جهان را خلق کرده‌اند. داستان حول عواقب ساخت معبد توسط انسان‌ها است.

دن (وارون داوان) جوان 21 ساله ای می باشد که به شکل مرموزی عاشق دختری می شود ولی یک مشکل اجتماعی دارد.

داستان زندگی کودکی 14 ساله که رویا و سودای خواننده شدن را در سر دارد.

داستان دو خواهر دشمن که هر کدام واقعیت رابطه‌شان را پس از ازدواج متوجه می‌شوند.

زندگی و مرگ «گاندی» (کینگزلی)، وکیل هندی که مبارزات استقلال طلبانه ی مردم کشورش را به پیروزی می رساند.

"آپو" دانش آموزی بیکار است که آرزوی داشتن آینده ای به عنوان یک نویسنده را دارد. یکی از دوستان قدیمی اش او را به مراسم ازدواجی در یک روستا دعوت می کند. این مراسم زندگی او را برای همیشه تغییر می دهد...

«زونی» (کاجول)، دختری کشمیری که از کودکی بینایی اش را از دست داده، با مردی به نام «ریحان» (عامرخان) ازدواج می کند. «ریحان» راهی برای درمان «زونی» می یابد اما وقتی پس از عمل، «زونی» چشم هایش را باز می کند، ساعتی از کشته شدن «ریحان» در یک عملیات تروریستی گذشته است...

چهار دوست در اثر کارهایی که میکنند از دانشگاه اخراج میشوند و برای فرار از دست طلبکاران خود به یک شهر دیگر میروند، در آنجا با یک خانه ای که دوتا نابینا در آن زندگی می کنند مواجه می شوند و…

تیمی به رهبری ویکرم، پلیسی بی رحم و بی احساس در جست و جوی یک تبهکار فراری به نام "ودها" می باشد.

یک مرد ساده از بمبئی بنام «ویجی» (شاهرخ خان)، توسط پلیس به کار گرفته میشود تا به جای یک تبهکار حرفه ای بنام «دون» (شاهرخ خان)، که چهره‌ای مشابه او دارد، وارد یک باند قاچاق شود. اما همه چیز طبق برنامه پیش نمی رود و کارآگاهی که با او در ارتباط بوده کشته می شود. اکنون ویجی خودش به تنهایی باید هویت واقعی اش را اثبات کند.