ترسناک

امبر و خانواده‌اش هنگام جشن گرفتن لبباران در منطقه باندونگ دچار وحشت شدند. امبر، زن جوان زیبایی که دید محدودی دارد، می تواند چیزهایی را ببیند که دیگران نمی توانند ببینند.

"سانجانا" و "آدیتیا" تصمیم می گیرند به زندگی مشترک خود یک شانس دیگر بدهند. آنها برای تعطیلات خود برنامه ریزی می کنند اما نمی دانند که اتفاق عجیبی در انتظار آنهاست ...

داستان زیست شناسی که برای یک سفر اکتشافی خطرناک و مخفی که در آن قوانین طبیعت اعمال نمی شود، قراردادی را امضا می کند.

چند دختر که شب را در خانه‌ای خلوت می‌مانند،و اتفاقاتی که در انتظارشون هست...

هیچی جز سکوت چیزی جز یک آهنگ انقلابی نیست. داستانی در پنج فصل مانند پنج انگشت یک دست.

در پی یک فروپاشی محیطی که بشریت را مجبور می‌کند 20 درصد جمعیت خود را از طریق یک برنامه کلی جهانی به نام اتانازی (مرگ آسان ) کاهش دهد، مجری سابق خبری چارلز یورک، تمام خانواده اش را گرد هم می‌آورد در حالی که تصمیم دارد در این برنامه دولتی ثبت نام کند،اما همه چیز آنطور که چارلز برنامه ریزی کرده بود پیش نمی رود. و این شام خانوادگی به آشوب کشیده می شود...

یک تصادف رانندگی قربانیان را در دستان آدمخوارهای وحشی قرار می دهد که قصد دارند آنها را برای گوشت هک کنند.

سایکودرامی در مورد عکاسی که تصاویرش داستانی متفاوت از تصوراتش را بیان می کند.

داستان فیلم درباره ی دختری به نام کایلی است که در حین دزدی از بانک دستگیر شده و به ۹ ماه حبس خانگی محکوم می شود. او مجبور می شود ۹ ماه با مادرش زندگی کند. مادرش بر این باور است که خانه شان توسط ارواح تسخیر شده است اما کایلی حرف او را باور نمیکند تا اینکه...

یک جراح پلاستیک ماهر به نام «رابرت لدگارد» ( آنتونیو باندراس ) که از گذشته ی غمناکش رنج می برد، بعد از سوختن همسرش در آتش، پوستی ترکیبی می سازد که در برابر هر نوع آسیبی مقاوم است. او این پوست را روی یکی از بیمارانش آزمایش می کند، که زنی مرموز است و با تراژدی او در گذشته نیز بی ارتباط نیست...

داستان چهار مرد در غرب وحشی که برای نجات گروهی که توسط ساکنان آدمخوار غارنشین به اسارت گرفته شده اند, روانه می شوند.

چهار دوست برای یک آخر هفته بی دغدغه به یک کلبه در کنار دریاچه سفر می کنند، وقتی 3 نفر از آنها در یک سونا داغ محبوس می شوند، هر دقیقه مهم است و هر درجه اهمیت دارد زیرا آنها برای زندگی خود در گرما تا 247 درجه می جنگند .

زن و شوهری در یک کمپ جدید در یک کمپینگ قدیمی جان می گیرند و آنها را به گذشته ای دلخراش وصل می کند که معمایی 20 ساله مربوط به یک دختر جوان گم شده را آشکار می کند. همانطور که وقایع ترسناک رخ می دهد، آنها باید با نیروهای وابسته به جنایت وحشیانه مقابله کنند.

یک خیاط محروم، که توسط گذشته اش تسخیر شده است، به دنبال عشق و پذیرش در جامعه بالا است، اما با نفرین ریشه های شیطانی خود مواجه می شود.

دختر 11 ساله ای که تا زمانی که تغییرات فیزیکی وحشتناکی را در بدن خود تجربه می کند، بی خیال است.

به نظر می رسد زوج جوانی که در بزرگراه حرکت می کنند، پس از شکار کسی که قصد دارد آنها را در جاده نگه دارد، نمی توانند از جاده خارج شوند.

ستوان کیندرمن تصمیم دارد تا درباره مجموعه‌ای از قتل‌های وحشیانه تحقیق کند اما به زودی با حقایق‌ تکان‌دهنده‌ای روبرو می‌شود که او را نگران می‌کند..

مردی پس از قتل تمام خانواده‌اش، با یک بیوه با دختری نوجوان در شهر دیگری ازدواج می‌کند و آماده می‌شود تا دوباره این کار را انجام دهد.