ترسناک

داستان دوازده سال از زندگی یک قاتل سریالی بسیار باهوش به نام جک، و قتل هایی که میزان قساوت قلبی او را به تصویر می کشد.

یک روز، پس از بازگشت از کار در اواخر شب، هیدئو شاهد یک تصادف می شود که یک ماشین به یک عابر پیاده در نزدیکی ...

«هانسل» و «گریتل» برادر و خواهر معروف قصه ها، تبدیل به شکارچیان حرفه ای شده اند و تمام جادوگران را در سراسر دنیا می کشند. آن ها در یکی از ماجراهایشان به شکل جدیدی از نیروی پلیدی می رسند که ممکن است به گذشته ی آن ها مربوط باشد...

سال ها پیش در مکانی دور افتاده در حومه ی شهر، دختری جوان به همراه برادر کوچکش برای یافتن غذا و کار به جنگلی تاریک می روند اما با مجموعه ای از رویداد های شیطانی و وحشتناک مواجه می شوند.

دو دوست به نامهای «ماری» و «الکسا» که برای تفریح به خانه ییلاقی والدین الکسا رفته اند، با یک قاتل مرموز روبه رو می شوند و ...

یک شهر کوچک دچار یک بلای فضایی شده است. ساکنین شهر به بدنبال ورود کرمی به مغز آن ها، به زامبی و هیولاهایی به اشکال دیگر تبدیل می شوند...

یک دانش آموز پسر افسرده به نام «برنت» دعوت دختری بنام «لولا» را برای مراسم رقص پایان دوره رد می کند. این دختر به همراه پدرش نقشه ای وحشیانه برای انتقام گرفتن از برنت ترتیب می دهد...

یکی از افراد یاکوزا که فردی سادیستی-مازوخیستی بنام «کاکیهارا» است، به دنبال رئیس گم شده اش می گردد، که در این بین به قاتلی روانی بنام «ایچی» بر می خورد...

دان دختر نوجوانی است که ابتدا عضو فعال یک گروه پاکدامنی است که اعضای آن روابط جنسی پیش از ازدواج را گناه می‌دانند. اما در ادامه فیلم وی قربانی تجاوز جنسی می‌شود؛ در خلال تجاوز، آلت تناسلی مرد جوان قطع می‌شود و وی در اثر خونریزی شدید می‌میرد. دان وحشت‌زده برای بررسی این پدیده عجیب به دکتر متخصص مراجعه می‌کند که در حین معاینه …

یک زن برای یافتن دخترش به یک شهر دور افتاده و متروک به نام «تپه خاموش» میرود. این فیلم بر اساس یک بازی ویدئویی با همین نام ساخته شده است.

سال ۱۹۶۳، در شب جشن هالووین پلیس دختری ۱۷ ساله بنام «جودیت میرز» را میابد که تا حد مرگ توسط برادر ۶ ساله اش، «مایکل» با چاقو ضربه خورده است. اکنون بعد از ۱۵ سال، درست چند روز قبل از جشن هالووین، مایکل از زندان می گریزد و ...

یک خانواده در روز "پاکسازی" یعنی روزی که به مدت 12 ساعت هرگونه جرم و جنایتی قانونی و آزاد است، به شخصی که هدف یک سندیکای آدمکش است پناه می دهند و...

مردی که به قصد انتقام ، به سراغ قاتل پسرش می رود، خانواده ای که برای نجات جان فرزندانشان تلاش می کنند، مادر و دختری که در حال فرار برای نجات جانشان هستند و همه ی اینها در هرج و مرج به راه افتاده در شهر لس آنجلس اتفاق می افتد.

پس از اینکه افسر پلیسی به نام "بارنز" تصمیم گرفت قاتل پسرش را نکشد، اینبار او وظیفه سرپرستی تیم امنیتی سناتور "چارلن روآن" را برعهده می گیرد که قول داده « پاکسازی » را از بین ببرد.

پیش‌درآمدی بر سه قسمت قبلی که به اولین رویداد پاکسازی می‎پردازد.

لیز، کریستی و بن سه دوست دانشجو برای گذراندن تعطیلات به پارک ملی ولف کریگ می روند تا محل سقوط یک شهاب سنگ عظیم را از نزدیک ببینند ؛ ولی در بازگشت متوجه می شوند که اتومبیل شان خراب شده و دچار دردسری بزرگ می شوند...

دو خواهر و برادر که در یک مزرعه اسب در کالیفرنیا اداره می‌کنند، چیزی شگفت‌انگیز و شوم را در آسمان بالا کشف می‌کنند، در حالی که صاحب یک پارک موضوعی مجاور سعی می‌کند از این پدیده مرموز و ماورایی سود ببرد.

یک مکان دور افتاده بار دیگر به محل ترسناکی تبدیل می شود مکانی که به عنوان یک تفرجگاه توریستی شناخته می‌شود. حال توریست‌های بی خبر طعمه یک شخص دیوانه که علاقه به کشتن دارد می‌شوند.