1984

"جیسون وورهس" قاتلی که پس از اینکه به شدن زخمی شده و به سردخانه منتقل می شود به شکل معجزه آسایی به زندگی بازگشته و برای بازگشت به خانه اش دست به قتلهای بسیاری می زند...

"کارا" دختر عموی سوپرمن پس از اینکه گویی قدرتمند را از دست می دهد به زمین می آید تا آن را پس بگیرد اما خود را در برابر ساحره ای شرور می بیند...

یک گانگستر یهودی پس از سی سال به قسمت شرقی شهر منهتن برمی‌گردد تا با خاطرات و تلخی‌های دوران گذشته‌ی خود روبرو شود.

«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. «تراویس» می خواهد به دنبال همسرش، «جین» (کینسکی)، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...

داستان باورنکردنی ولفگانگ آمادئوس موتسارت از زبان آنتونیو سالیری ، همکار و رقیب پنهانی ش ،که اکنون در حصاری دیوانه کننده گیر افتاده است.

داستان فیلم روایت زنی است که توسط شوهرش مورد ضرب و شتم قرار می گیرد به ناچار از خانه همراه با فرزندانش میرود و اتفاقاتی برایش در پیش است...

پس از جنگ اتمی دنیا به سه ناحیه تقسیم شده است.لندن شهری در اقیانوسیه توسط حزبی رهبری می شود که کنترل کاملی بر شهروندانش دارد."وینستون اسمیت" ماموری است که با عشق شدن به "جولیا" مرتکب جرم می شود.آنها سعی کنند از دستگاههای شنود و دوربینهای مراقبت فرار کنند اما در حقیقت کسی نمی تواند فرار کند...

سال 2029 در بحبوحه ی جنگی هسته ای، ماشین ها و روبات ها عملا کنترل زمین را به دست گرفته اند و مشغول نابود کردن آخرین انسان های باقی مانده هستند. «نابودگر» (شوارتسنگر) موجودی ماشینی است که به سال 1984 فرستاده می شود تا زنی جوان به نام «سارا کانر» (همیلتن) را که مادر «جان»، ناجی بشریت در جدال با روبات ها خواهد بود، بکشد.

بعد از اینکه «ایندیانا جونز» به هند میرسد، ساکنین یک دهکده از او می خواهند یک سنگ افسانه ای را پیدا کند. او درخواست آن ها را می پذیرد و ...

«اکسل فولی» (مورفی)، کارآگاه دیترویتی به بورلی هیلز لس آنجلس می رود تا قاتلان بهترین دوستش را بیابد و دستگیر کند...

«جولیان مارتی» (هدایا)، صاحب کافه ای در تکزاس، کارآگاهی خصوصی به نام «ویسر» (والش) را اجیر می کند تا همسرش، «ابی» (مک دورمند) و معشوقه اش، «ری» (گتس) را که در کافه ی او کار می کند، بکشد. «ویسر» به خانه ی «ری» می رود و در خواب عکسی از آن دو می گیرد و وانمود می کند که «ری» و «ابی» را کشته است...

فیلم داستان گروهبان "بلای" را روایت می کند.کسی که بی رحمی اش موجب ایجاد سرکشی و شورش در کشتی اش می شود.داستان تلاشهای "فلچر کریستین" را که تلاش می کند افرادش را از مجازات بریتانیا در امان نگاه دارد و سفر حماسی "گروهبان بلای" را تعقیب می می کند...

«دانیل» (ماکیو) همراه با مادرش از نیو جرزی به کالیفرنیای جنوبی مهاجرت می کند تا از خشونت و نا امنی در امان باشد. اما در محل جدید، همکلاسی هایش به سر دستگی «جانی» (زابکا)، برایش مزاحت ایجاد می کنند. «دانیل» نیز برای دفاع از خود نزد «میاگی» (نوریوکی) کاراته یاد می گیرد...

سه استاد فراروان شناس که به تازگی از دانشگاه اخراج شده اند، تصمیم می گیرند یک مغازه باز کنند و به شکار روح ها مشغول شوند...

شخصیت داستانی "شرلوک هولمز" نخستین بار در سال ۱۸۸۷و توسط نویسنده و پزشک اسکاتلندی "آرتور کونان دویل" ساخته و پرداخته شد و در کتاب‌ها مطرح شد. "شرلوک هولمز" نام یک کاراگاه تخیلی و داستانی است که در اواخر سده ۱۹ و آغاز سده بیستم معرفی شد. كارآگاهی كه وجود خارجی نداشت، طرفداران پروپاقرصی در دنیا پیدا كرد به گونه‌ای كه صدها انجمن و گروه به طرفداری او در دنیا تشكیل و مجموعه‌ای از لباس‌های شخصی‌اش در لندن در موزه‌ای نگهداری شد.

داستان رابطه بین دنیس فیلمسازی با استعداد که از طرف معشوقش ترک شده و میرل زنی جوان که رابطه ای شکست خورده داشته را به تصویر می کشد

جشن تولد شانزده سالگی «سامانتا» آنطور که او برنامه ریزی کرده پیش نمی رود و اتفاقاتی رخ می دهد که این روز را تبدیل به بدترین روز زندگی او می کند...

«ویلی» (لوری) همراه دوستش، «ادی» (ادسن)، در نیویورک زندگی بی هدفی را می گذارند و به همین دلیل از ورود مسافر ناخوانده، «اوا» (بالینت)، دختر عموی مجارستانی خود به خانه اش راضی نیست. پس از ده روز «اوا» نزد عمه اش، «لوتی» (استارک) در کیلولند می رود. «ویلی» و «ادی» سراغ «اوا» می روند...