« دامبو » بچه فیلى در یك سیرك است كه به خاطر گوش‏هاى بیش از حد بزرگش مسخره و تحقیر مى‏شود. او به كمك بهترین دوستش ، « تیمونى موشه » ( برافى ) و چند كلاغ ، كشف مى‏كند كه مى‏تواند با این گوش‏ها پرواز كند و ستاره‏ى سیرك بشود.

با مریض بودن همسرش، پدری که در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات مختلف خانوادگی است، یک ربات که دارای هوش مصنوعی است را برای کمک به مراقبت از خانه و خانواده اش خریداری می کند، غافل از اینکه او به مرور در طی زمان دچار خودآگاهی می شود و ...

مرگ در راه است آنهم برای تمام کهکشان. در این میان ابرقهرمانی به نام مانیتور تلاش می‌کند تا بزرگترین تیم ابر قهرمانان را گرد هم آورده و از قدرت‌های آن‌ها برای نجات کهکشان استفاده کند.

سه سال پس از به دام افتادن در شهر Westview ، آگاتا هارکنس برای بازیابی قدرت هایش، گروهی از جادوگران را دورهم جمع می کند، و به سوی جاده جادوگران رهسپار می شوند...

در دهه ی ۱۹۵۰ تهیه کنندگان برنامه ی پرطرفدار پرسش و پاسخ، برای جلب تماشاگر بیش تر، سئوال و جواب ها را از پیش در اختیار فرد برنده ی مورد نظر خود می گذارند...

هکر ، کانر ، بهترین دوستش آوی و یک کتابدار حیله گر را دنبال می کند که وقتی مجبور به رقابت در یک بازی استخدام جهانی جامعه مخفی پیچیده وب تاریک می شوند ، خود را بالای سر خود می بینند...

در مورد یک کشیش کاتولیک با مشکلات مدیریت خشم و یک کارآگاه از پاسگاه پلیس گودام که در جریان تحقیقات مشترک خود در مورد قتل یک کشیش مسن با هم ملاقات می کنند.

علاقه و کنجکاوی زیاد یک هنرمند ماجراجو به نام ملانی توماس به یک افسانه محلی باعث می‎شود تا وی برای کشف منشا این افسانه به کشور ایرلند سفر کند. اما…

«دیپلمات» داستان کیت وایلر را در بحبوحه یک بحران بین‌المللی را روایت میکند،او وارد شغلی می‌شود که برایش مناسب نیست، و پیامدهای ساختاری برای ازدواج و آینده سیاسیش به همراه دارد...

کولتر شاو با RV قدیمی خود به عنوان یک "جوینده پاداش" به سراسر کشور سفر می کند و به پلیس و شهروندان خصوصی کمک می کند تا جنایات را حل کنند و افراد گمشده را پیدا کنند، تا اینکه آخرین پرونده او همه چیز را تغییر می دهد...

داستان سریال در مورد خانواده ای می باشد که به پرورش دام در مونتانا می پردازند. حال آنها باید با کسانی که قصد تصاحب زمین هایشان را دارند، روبرو شوند...

جکی براون مهماندار هواپیمایی است که پول های یک فروشنده اسلحه را جابه جا می کند. وی در یکی از ماموریت های خود توسط دو نفر از مامورین پلیس دستگیر می شود. آنها از وی می خواهند که با آنها همکاری کرده و باعث دستگیری فروشنده اسلحه و در نتیجه آزادی خود شود. جکی می داند که درصورت لو دادن حتی نام رئیس خود، زنده نخواهد ماند.